در کتاب اوستا، مردم به دسته پیشوایان دینی، نظامیان و کشاورزان و دامداران تقسیم شده اند و هر دسته وظيفه خاصی دارد.
با تشکیل امپراتوری های بزرگ و تمرکز قدرت و ثروت در دست شاهان و شاهزادگان و سایر مقام های حکومتی به تدریج اختلاف طبقاتی در جامعه به وجود آمد و طبقات اجتماعی امتیازات و حقوق متفاوتی به دست آوردند.
اشراف و بزرگان از حقوق و اختیارات زمانی برخوردار بودند آن ها زمین ها و ثروت های فراوان داشتند اما از پرداختن مالیات سالانه معاف بودند از حق تحصیل و آموزش برخوردار بودند و خود را صاحب جان و مال مردم می دانستند.
کشاورزان با آنکه اکثریت جامعه را تشکیل می دانند و فعالیت اقتصادی مهم بر دوش آنها بود، از بسیاری از حقوق محروم بودند. آنها و فرزندانشان حق تحصیل نداشتند. بار سنگین مالیات بر دوش آنها بود و در جنگ ها، سپاه پیاده نظام را تشکیل می دادندو اگر کسی از جنگ فرار می کرد به شدت مجازات می شد.
در این دوره موبدان زرتشتی که خود جزء طبقه بزرگان بودند از این اختلاف طبقاتی حمایت می کردند و در دستگاه حکومتی نفوذ زیادی داشتند.